فروردین 94
روزانه ۱۹ ۱فروردین:خونه مامانجون مشهد دورهمی با همه خاله جونا سبزی پلو ماهی خوردی شعر خدا منو نندازی یاد گرفتی جیگرررر ۶فروردین: امروز برای اولین بار دستت سوخت با اتوی مو الهی بمیرم که کلی ضجه زدی دستت تاول زد و تازه بعد از کلی با پماد سوختگی آروم گرفتی ۷فروردین: قربونت بشم که وسط خوابت یهویی یه نفرو صدا میزنی یهو میگی عمووو ۹فروردین: آی مامان آی مامان گفتنت دل همه رو برده به شدت علاقه داری لیوانای چای رو خالی کنی توی همدیگه با قاشق چای بخوری :-)) ۱۴فروردین:شبا دست تو دست عروسکت خوابت میبره روزام با یاد و صدا زدن عروسک تو خواب بیدار میشی :-) ۱۶فرودین:باهوش نابغه من دعای فرج و سوره توحیدو تیکه تیکه برات میخونیم و تو ادامه ش ...